hi

عشق در دنیای اشتباه پارت ⓿❷
رفتیم باغ پشتی خونه جیمین دستم رو ول کرد و گفت🐤منتظر باش الان میام. جیمین رفت سمت گوشه ب باغ و از توی اتاقکی یه اسب مشکی اورد بیرون 🐤بفرما اینم طوفان.. اسب یونگیه.. دختره.. خیلی خوب سواری میده .. ببین میتونی باهاش ارتباط بگیری رفتم جلو تر اسب زم نکرد یه قم جلو تر رفتم به جیمین نگاه کردم بهم اطمینان داد چیزی نمیشه رفتم جلو تر و دستم رو گذاشتم رو صورتش رم نکرد به جاش دستم رو لیس زد 🐤چقدر خوب ارتباط گرفتی.. طوفان به ابن راحتی رام نیمشه.. پشمام. حالا ولش بیا برو سوارش شو. رفتم جلوی اسب پام رو گذاشتم رو زین نزدیک بود بیوفتم که دیت های جیمین دور کمرم حلقه شد🐤نگران نباش زن داداش من مراقبتم..برو بالا.لمس دستای کسب جر یونگی معذبم میکنه رفتم بالا و رو اسب نشستم جیمین بند اسب رو رفتم اورم حرکتش داد 🐤کم کم اماده باش خودت حرکتش بدی 🦋باشه. خم شدم او گوشش و گفتم🦋ابرو داری کن طوفان.. حرکت کن دختر. بعد چند دفه جیمین بند رو ول کرد ولی طوفان همچنان یورتمه میرفت ذوقی کردم و لبخندی زدم 🐤افرین زن داداش.. کارت خوب بود..( داد).. برای امروز کافیه.. بزار بیام کمکت بیای پایین. بند طوفان رو کشیدم و طوفان وایساد. جیمین اومد کنارم و کمکم کرد از اسب پیاده شم برای منحرف کردن بحث پرسیدم 🦋کی بهت اسب سواری یاد داده؟ 🐤یونگی هیونگ.. خودشم تنهایی یاد گرفته.. سوارکار خیلی خوبیه هراسبی بهش سواری میده تو کار با شمشیر و کمان بینظیره. 🦋عا. از اینکه جسم و روح صاحب ابن خونه.. انقدر فوق العاده و بینظیره ذوقی تو وجودم حرکت کرد تمام بار هایی که یونگی برای اینکه قدش بهم برسه رو به یاد اوردم.. تمام لبخنداش.. تمام بار هایی که تو دلم قربون صدقه ی زخم روی چشمش رفتم خودم نمیتونم حساب کنم صدای نا اشنایی منو از فکر بیرون اورد🐔شاهزاده یونگی منو فرستادن تا خانم هانا رو تا قصر همراهی کنم🦋مطمئنی؟، 🐤هانا از سر باز های مورد اعتماد یونگیه نگران نباش. 🦋باشه.. منتظر بمون الان میام. رفتم بالا و کراپ سفید و شلوار جین الی و روپوش سبز رنگی پوشیدم یونگی بهم قبلا یه چیز سنگ مانند داده بود گفت هروقت جایی میرفتم که اون نبود هم اهم باهچخودم ببرمش پیدام میکنه سنگ حالت دست بند داشت بستم و رفتم پایین از جیمین خدافظی کردم و روی اسب نشستم و سرباز پشتم نشست حس خوبی نداشتم..بعد چند دقه جلوی یه کلبه تو جنگل نگه داشت 🦋ببخشید اینجا قصر نیست.. /از اسب پیاده شد و ار اسب پرتم کرد پایین بدنم خیلی درد گرفت و شاخ و برگ ها رفتن تو پوستم 🐔به نفعته جیغ و داد نکنی وگرنه بهت سخت میگیرم 🦋من..ظورتون چیه🐔قبل شاهزاده به چندنفر حال دادی نه؟ یکیم من 🦋نه نه نمیخوام.. ولم کن. بلند شدم در برم که موهام رو گرفت 🐔خودت خواستی
دیدگاه ها (۱)

hi

hi

hi

hi

the other side of the world

پارت ۸۰ با هانا در حال گشت و گذار بودیم اول رفتیم بازار و ...

monthmy²پارت²

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط